{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
blood transfusions
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
انتقال خون
معنی blood transfusions, معنی دکخخی فقشئسبعسهخئس, معنی blood transfusions, معنی اصطلاح blood transfusions, معادل blood transfusions, blood transfusions چی میشه؟, blood transfusions یعنی چی؟, blood transfusions synonym, blood transfusions definition,
معنی یادگیری عمیق
,
معنی responding
,
ترجمه responding
به فارسی,
معنی acountability
,
معنی تیر ته کشتی، حمال کشتی، صفحات اهن ته کشتی، وارونه , خنک کردن، مانع سررفتن دیگ شدن، خنک شدن، [ مج.] , دلسردشدن، (باrevo) واژگون شدن، افتادن کردن [کشتی]، وارونه شدن، کشتیزغال کش، عوارض بندری
,
ترجمه تیر ته کشتی، حمال کشتی، صفحات اهن ته کشتی، وارونه , خنک کردن، مانع سررفتن دیگ شدن، خنک شدن، [ مج.] , دلسردشدن، (باrevo) واژگون شدن، افتادن کردن [کشتی]، وارونه شدن، کشتیزغال کش، عوارض بندری
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی